در طول تاريخ انسانهايى بوده و هستند كه پس از مرگشان ، زندگى و حياتشان ادامه پيدا كرده و با مرگ بدنشان ، وجودشان و شخصيت و انديشهشان ادامه يافته است . مردان خدا و شخصيتهاى الهى، همانگونه كه در زمان حيات خويش استوانه دين و محور انسانيت و پشتوانه حق و عدالت هستند ، در زمان پس از مرگ نيز آرامگاه و زيارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضيلت است . و در اين ميان ، زيارت مشهد حسينى از ويژگيهاى برجستهاى برخوردار است . آنانكه توفيق پيدا مى كنند و به زيارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسين (ع) آورده و به جانب اين مدرسه عشق و فضيلت و دانشگاه كمال و تربيت مىگرايند . اينگونه تربيت اجتماعى و يك چنين موسسه تهذيب اخلاق و ادب ، براى هيچ ملتى از ملل گيتى ميسر و مقدورنيست .
ادامه مطلب...
یکی از غنیترین منابع شناخت و معرفت، دعاها و زیارتنامههاست که معصومان علیهمالسلام بیان کردهاند، این دعاها و زیارتنامهها نه مثل قرآن است که در حکم قانون اساسی و بیان کلیّات باشد و نه همچون سایر روایات، محدود به فهم و درک مخاطب میباشد، بلکه جملاتی دلنشین است که معصومان ـ سلام اللّه علیهم اجمعین ـ در خلوتخانه سِرّشان با خداوند سخن گفتهاند. آنان بلندترین معارف را در زیباترین الفاظ و رساترین جملات بیان فرمودهاند.
علامه حسنزاده آملی ـ دام عزه ـ در این باره نوشته است:
«ادعیّه مأثوره هر یک مقامی از مقامات انشایی و علمی ائمه دین است، لطایفِ شوقی و عرفانی و مقامات ذوقی و شهودی که در ادعیّه نهفتهاند و از آنها مستفاد میشوند، در روایات وجود ندارند و دیده نمیشوند؛ زیرا در روایات مخاطب مردماند و با آنان محاورت داشتهاند و به فراخور عقل و فهم و ادراک و معرفت آنان با آنان تکلم میکردند و سخن میگفتند نه به کُنه عقل خودشان هر چه را که گفتنی بود، فی الکافی عن الصادق علیهالسلام : "ما کَلَّم رَسُولُ اللّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم الْعِبادَ بِکُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ"(1) و در روایت دیگر نیز قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم : "اِنّا مَعاشِرَ الأَنْبِیاءِ أُمِرنا أَنْ نُکَلِّمَ النّاسَ عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ"(2) امّا در ادعیه و مناجاتها با جمال و جلال و حسنِ مطلقِ و محبوب ومعشوق حقیقی به راز و نیاز بودند، لذا آنچه در نهانخانه سِرّ و نگارخانه عشق و بیت المعمورِ ادب داشتند به زبان آوردند و به کنه عقل خودشان مناجات و دعا داشتند.»(3)
زیارت عاشورا، دربردارنده زیباترین معارف عاشورایی است که کمتر زیارتنامهای این ویژگی را داراست؛ چه این که زیارت عاشورا به اعتقاد محققان و محدّثان، حدیث قدسی(4) است. مرحوم محدث قمی قدسسره در این باره نوشته است:
«شیخ ما ثقة الاسلام نوری قدسسره فرموده است: اما زیارت عاشورا، پس در فضل و مقام آن بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشا و املای معصومی علیهمالسلام باشد، هر چند از قلوب مطهر ایشان چیزی جز آنچه از عالم بالا به آن جا رسد بیرون نیاید. بلکه از سنخ احادیث قدسیه است که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احدیت ـ جلّت عظمته ـ به جبرییل امین و از او به خاتم النبیین صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسیده و به حسب تجربه مداومت به آن در چهل روز یا کمتر در قضای حاجات و نیل مقاصد و دفع اعادی بینظیر است.»(5)
از جهتی محوریت زیارت عاشورا کمکی است هر چند ناچیز به بالا بردن فرهنگ عاشورایی که بحمداللّه در جامعه دینی انس خاصی با این زیارت شریف به وجود آمده است و هر کوی و برزن به حلقه عشقِ زیارت عاشورا و بزم انس با شهدا و سالار شهیدان ابا عبداللّه الحسین علیهالسلام تبدیل شده و در خودِ زیارت عاشورا، معرفت عاشورایی و حسینی به عنوان یکی از الطاف و کرامتهای الهی معرفی شده است.(6)
پی نوشتها :
1- اصول کافی، ج 1، ص 23، ح 15، هیچ گاه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم با کسی با کُنه عقلش سخن نگفت.
2- همان؛ سفینة البحار، ج 2، ص 214، ماده عقل. ما پیامبران مأموریم با مردم، در حدّ فهمشان سخن بگوییم.
3- رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ص 31؛ نهجالولایه، ص 62.
4- حدیث قدسی به احادیثی گفته میشود که سند آن توسط هر یک از معصومان علیهمالسلام به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از ایشان به جبرییل و از جبرییل به خداوند تبارک و تعالی میرسد، که گوینده اصلی آن خداوند است.
5- مفاتیح الجنان، ص 829.
6- «فأسل اللّه الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنی البرائة من اعدائکم اَنْ یجعلنی معکم فیالدنیا و الآخرة»؛ «از خداوندی که به من معرفت شما [حسین علیهالسلام و اهل بیت علیهمالسلام [ وشناخت یاران شما را عنایت فرمود و نعمت برائت از دشمنانتان را روزیم گردانید، میخواهم که مرا در دنیا وآخرت با شما محشور فرماید.»
سوره ی مبارکه النساء : آيه 77
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً(77)
آيا نديدى كسانى را كه (در مكه) به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بداريد! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد!» (اما آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه (در مدينه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مىترسيدند، همان گونه كه از خدا مىترسند، بلكه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تاخير نينداختى؟!» به آنها بگو: «سرمايه زندگى دنيا، ناچيز است!و سراى آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است! و به اندازه رشته شكاف هسته خرمايى، به شما ستم نخواهد شد! (77)
از امام باقر عليه السلام روايت شده است که حضرت فرمودند: به خدا سوگند کار حسن بن علي عليه السلام « صلح » براي اين امت بهتر بود از آنچه خورشيد بر آن بتابد، به خدا سوگند اين آيه درباره آن نازل شده است: « الم تر الي الذين قيل لهم کفوا ايديکم و اقيمواالصلاة و آتواالزکاة » يعني آيا نديدي کساني را که وقتي به آنها گفته شد از جهاد دست نگهداريد و نماز بگذاريد و زکات بدهيد که مراد اطاعت از امام حسن عليه السلام است آنها گفتند: ما بايد جهاد کنيم.
« فلمٌا کتب عليهم القتال » هنگامي که جهاد در کنار حسين عليه السلام بر آنها واجب شد « قالوا ربٌنالم کتبت علينا القتال» گفتند: چرا جهاد را بر ما مقرر داشتي؟ چرا اين فرمان را تا زمان نزديکي تأخير نينداختي.
از امام صادق عليه السلام در روايتي ديگر آمده است: « فلما کتب عليهم القتال » درباره حسين بن علي عليه السلام نازل شده است. خداوند بر او و همه اهل زمين مقرر کرد تا در کنار او جهاد کنند و از امام باقر «ع» روايت شده است که اگر همه اهل زمين در کنار او جهاد مي کردند همگي کشته مي شدند.
چرا باید زیارت عاشورا بخوانیم؟
حضرت امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسيله خواندن زيارت عاشورا، جدم حسين(ع) را زيارت کند " چه از راه دور يا نزديک" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد.
چند نکته در رابطه با اين حديث قابل ذکر می باشد:
اول اينکه گوينده مطلب يک امام معصوم است، بنابراين خيلی قابل اهميت می باشد.
دوم اينکه امام معصوم قسم می خورد که اين تأکيدی براينکه حتماٌ حاجت اين شخص را خداوند خواهد داد.
سوم اينکه می توان در صورتی که امکان نداشته باشد از نزديک امام حسين(ع) را بوسيله خواندن زيارت عاشورا زيارت کند، از راه دور اين کار را انجام دهد.
چهارم اينکه حاجات مادی و معنوی بوسيله اين زيارت توسط خداوند برآورده می گردد.
برای رسيدن به مقام قرب الهی نيز وسائل گوناگون وجود دارد ولی وسيله مطمئن، راحت، سريع و ... برای رسيدن به خداوند عشق به امام حسين(ع) می باشد.با عشق و ارادت به سالار شهيدان کربلا می توان سريعتر و مطمئن به هدف رسيد.
برای رسيدن به محبت و عشق و علاقه امام حسين(ع) نيز راههای گوناگون وجود دارد ولی راهی که سريعتر انسان می تواند بوسيله آن به بارگاه امام حسين(ع) راه يابد، و جزو شيفتگان و عشاق سيدالشهداء گردد، از طريق خواندن زيارت عاشورا و خصوصاٌ مداومت به خواندن اين زيارت شريف می باشد.
دلايل مختلفی برای اثبات اين ادعا وجود دارد که عبارتند از :
1- زيارت عاشورا از احاديث قدسی می باشد. روايت صفوان در مورد زيارت عاشورا بيان کننده اين امر است که جبرئيل امين اين زيارت را از طريق خداوند متعال برای پيامبر(ص) قرائت نمود و اين زيارت از طريق معصومين به امام باقر(ع) رسيد و از طريق اين امام معصوم به دست شيعيان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت(ع) رسيده است.
2- ائمه ما شيعيان خصوصاٌ امام زمان(ع) تأکيد به خواندن و مداومت به خواندن اين زيارت شريف داشته اند، چنانچه در ملاقاتی که سيد رشتی با امام زمان(ع) داشته اند، امام زمان به سيد رشتی می فرمايند: که چرا عاشورا نمی خوانيد و بعد سه بار می فرمايند عاشورا، عاشورا، عاشورا.(مفاتيح الجنان- شيخ عباس قمی)
3- علماء وبزرگان ما نيز برخواندن عاشورا و مداومت به آن تأکيدفراوان داشته اند و خود نيز اين کار را انجام می داده اند و يکی از علل موفقيت اکثر بزرگان و علماء خواندن زيارت عاشورا بوده است.
چه بسيار زيبا است که انسان در هر زوز صبح 5 دقيقه از وقت خود را برای سالار شهيدان و زيارت عاشورا قرار دهد. چه صبح و روز زيبائی خواهد بود روزی که با نام و ياد عزيز زهرا(س) شروع شود.
مطمئن باشيد که امام حسين(ع) جواب سلام شما را می دهد. فقط بايد دل را پاک کرد تا جواب سلام امام را شنید و يقين داشته باشيد که جواب سلام را امام حسين(ع) می دهد، چون جواب سلام واجب است و امام معصوم محال است ترک واجب نمايد. فقط بايد گوش ما شنوا و لايق شنيدن جواب سلام ايشان باشد.
شب زفاف کم از صبح پادشاهی نیست اگر پدر،پسر را کند داماد
همیشه این شعر را گوش کردیم،ولی تا به حال دقت کردیم این بیت شعر چه چه منظوری دارد؟
اگر یک پسر واقعا سر به زیر باشد و دنبال دخترهای مردم نرود و صبر تا خانواده اش برای دست و آستین بالا بزنند و او را داماد کنند اون موقع کار او مصداق این شعر است.در حالی اکثر آقا پسرهای امروزی دیگه به این چیزها توجه ندارند و مثلا بعضی از اون ها اعتقاد دارند که باید یک سری چیزها را تجربه کرد.اما غافل از این که عمر انسان آنقدر با دوام نیست که انسان همه چیزها را تجربه کند.
خدایا ما همه بیچاره ایم و تو تنهال چاره
چند هفته پیش وقتی داشتم سریال ستایش را به طور اتفاقی نگاه می کردم یک چیز جالب و ناب از نظر خودم یاد گرفتم و اون این بود:
«گفت:خداوند انسان را به عنوان اشرف مخلوقات خلق کرد و اون از وجود خودش در اون دمید.اما هیچ معیاری وجود نداشت که میزان وفاداری انسان را به خداوند در ظاهر معلوم کنه،تا اینکه شیطان از سجده کردن سر باز زد و حالا یک معیار پیدا شده بود که با اون می شد میزان وفادرای انسان را فهمید.»
این حرف در ظاهر خیلی عادی به نظر می رسه ولی کمی تامل باعث می شه که پی ببریم هر لحظه توسط خداوند مورد امتحان و سنجش قرار می گیریم.
تبادل لینک
اگر مایل به تبادل لینک هستید کافی است در قسمت نظرات اسم وبلاگ و آدرس آن را برای ما ارسال کنید.
فوق العاده
تمای دوستان عزیزی که تمایل دارند می تواند به عنوان یک نویسنده برای ما مطلب ارسال کنند فقط کافی است آمادگی خود را اعلام کنید.
مژده به تمامی دوستان عزیز
اگر حتی یکبار هم برای ما مطلب ارسال کنید،اون مطلب به اسم خودتون(با هر مشخصاتی که بدید)برای همیشه ثبت خواهد شد.
عهدی که دیگر پایبند آن نیستم
ای فرزند آدم ،مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، وی دشمن آشکار شماست؟(یس،60)
حقیقت های تلخ و هوشمندانه
اگر تمايل داريد بدانيد كه چرا اين سينماي اروپا و امريكا تكيه بر فيلم هايي از قبيل خون آشام و قتل و غارت و جادوگري دارد.حتما مطالب مربوط به شيطان پرستي را مطالعه كنيد.
از همگی دوستان عزیز بازدید کننده معذرت می خواهم چون فعلا برای مدتی حسابی درگیر دانشگاه شدم به زودی سوالات شما پاسخ می دهم.
توجیه دروغگی
بعضی از این پسرها و دختر ها وقتی باهم دوست می شوند،ادعا می کنند قصد ازدواج دارند و فقط می خواهند یک مدت با هم باشند؛ ببیند آیا با هم تفاهم کافی دارند یا نه و بعد با هم ازدواج کنند.(ادعای بیشتر پسرهای به اصطلاح مثبت)
خب کسی با آشنایی بیشتر دختر و پسر مخالف نیست،بالاخره می خواهند یک عمر با هم زندگی کنند و هرچه از اخلاق هم دیگه بدونند کمه؛خداییش این حقیقت واقعی.ولی مشکل این جاست که اون آقا پسری که قصد ازدواج داره چه را با خانواده نمی یاد خواستگاری؟یا نمی یاد پدر طرف را در جریان بزاره؟
لطفا جواب بدهید.
نمی دونم چه عنوانی بدم(خودتون بگید.....)
تا حالا شده وقتی زخمی شدن یک حیوان را از نزدیک ببینید تا چند روز اون صحنه ی دلخراش از یادتون نره؟تازه اگه تصادف یک انسان را ببینید بیشتر ناراحت می شوید.یا اگر توجه کرده باشید وقتی یک خانواده از دوستان و آشناهاتون یکی از اعضای خودش را مدتی در بستر بیماری می بینه چقدر حالشون گرفته است و ناراحت هستند.آیا می تونید تصور کنید که بهترین دوستون کنار شما در خاک و خون دست و پا بزنه ؛برای من که تصورش حتی ممکن نیست.
این شوخی نیست که خانواده فرزند خودش به جای بفرسته که می دونه احتمال برگشتن اون صفر هست یا حتی اگه برگرده با یک نقص عضو برمی گرده.این شوخی نیست که بهترین رفیق خودت را در کنارت ببینی که داره جون می ده.این که بری جایی که هر لحظه ممکن هست یک خمپاره کنارت فرود بیاد و تکه تکه بشی،یک دل می خواد به وسعت دنیا.
خودتون قضاوت کنید.
دخترها برای پسرها مثل یک لیوان یک بار مصرف اند یک پسر فقط یک بار نیاز داره ولی انتخاب با دختر چون می تونه خودش را تبدیل به جام کنه یا اینکه یک لیوان یک بار مصرف بشه تا هر کسی رسید اون را له کنه.یک جایی خوندم دختر مثل سیب هست تا وقتی به شاخه باشه زیباست و همه اون را می خواهند اما وقتی افتاد،او وقت هست که هر نوع بلایی مثل کرم دار شدن،له شدن،گندیدن و.... سرش می یاد.(دختر خانوم ها در موردش خوب فکر کنند.)
تا حالا به این توجه کردید که 99 درصد از پسر ها فقط برای «س..-..ک..-..س»با دخترها رفیق می شوند.
به خدا قسم تمامی دخترها اگر پاکی خودشون را حفظ کنند به مقام بالایی دست خواهند یافت،نگاه به مشکلات کوچیک این دنیا نکنید،این ها قابل حل هستند اگر بخواهیم،به قول معروف این نیز بگذرد.
در ضمن هرگز فراموش نکنید که:«به مشکلات بگویید،خدای بزرگی دارم نه اینکه به خدا بگویید مشکلات بزرگی دارم.»
نقطه ضعف شما دختر ها گوش تون هست؛چون از این طریق واقعا جود می شه خام تون کرد(مخ زدن)چرا اجازه می دهید به این پسر های عوضی تا هر بلایی دلشون می خواد سر تون بیارند.شاید بعضی هاتون فقط بد حجاب باشید ولی با هیچ کس رابطه ای نداشته باشید،ولی بدونید پسر ها اصولا با بدحجاب ها بیشتر کار دارند چون فکر می کنند اون خودشون دلشون می خواد.واقعا فکر می کنید حجاب یک نوع محدودیت هست؟این که اگر با چند تا مرد یا پسر رابطه داشته باشید(مثل اروپا،که زن های شوهر دار هم این کاره اند)خیلی عالی می شه؟تا حالا یک بچه ی بی پدر را دید به درجات بالایی برسه؟این چیزهایی که غرب و اروپا برای ما ارزانی داشته،چیزی که اون به چشم بزرگترین بحران خودشون دارن نگاه می کنند و به فکر حل اون هستند.
تا حالا به این فکر کردید چرا این چیزها راحت در اختیار می گذارند ولی یک فرمول خیلی ساده طرز ساخت کیسه ی هوای داخل اتومبیل را به یاد نمی دهند،که می تونه جون صدها انسان را نجات بده؟این چیزی اون ادعا می کنند باعث پیشرفت می شه،چقدر به خودش کمک کرده جز اینکه یه مشت بچه باید به دنیا نیومده کشته بشند یا بی پدر مادر باشند،در بهترین حالتش با مادرش باشه و هیچ وقت پدرش را نشناسه؟
این ها چیز هایی نیستند که بشه اسمشون را فرهنگ گذاشت.به نظر من بهترین چیزی که خدا به بنده می تونه داده باشه بعد از ائمه و قرآن،خانواده است(از نوع اسلامی اون)دومین چیز حجاب هست.
این سوال باید براتون پیش آمده باشه که چرا من فقط در مورد دخترها فقط دارم صحبت می کنم،چون چیزی در حدود 90 درصد این مسائل را فقط دختر ها می توانند ازش جلوگیری کنند اون هم فقط با یک «نه»گفتن ساده.
این مسائل خیلی پیش پا افتاده نیست که بخواهیم از کنارش رد بشیم،خواهش می کنم در موردش فکر کنید.
آپدیش کردم.
آیا پیامبر(ص)با انتصاب علی(ع)، خلافت را موروثی نکرده اند؟
همچنین، چرا مردم به سرعت ابوبکر را به جای علی(ع)انتخاب کردند؟
چرا شیعیان پنج نماز را در سه وعده می خوانند؟
آیا خواندنِ همیشگیِ سوره ی توحید، چهره ی نماز را تکراری و ماشینی نمی کند؟
سجده کردن بر چند چیزِ معین، چه حکمتی دارد؟
چرا شیعیان در نماز، دست روی دست نمی گذارند؟
1.هیچ گناهى را کوچک نشمارید.
2.در ابتداى روز، با خداى متعال شرط کنید که گناه نکنید و در طول روز، مراقب اَعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز، از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضى بودید،خداى را شکر گویید و درصورتى که راضى نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
3.بدانید که همواره، در محضر خداى بزرگ هستید و او، بر وجود شما، اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
4.از خداوند، با دعا و نیایش، استعانت و استمداد بجویید؛ زیراکه خود فرموده است:« اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روى نمى آوردید.»
5.اعمال و عادات نیکو را جانشین رفتار ناپسند کنید؛ مانند شرکت دائمى در نمازجماعت،نماز شب و دعا. قرآن کریم مى فرماید:«خوبى ها، سرانجام، میدان را بر بدى ها تنگ خواهد کرد و آ نها را از بین خواهد برد.»
6. مطالعه دربارة زندگىِ پارسایان و زاهدان و مطالعه ی کتاب هاى اخلاقى را فراموش نکنید؛ مثلا گناه شناسى اثر آقای قرائتى؛ گناهان کبیره و قیامت و قرآن )تفسیر سورة طور) از شهید دستغیب.
1.پشیمانی از گذشته
بدین معنی که باید شیرینی انجام گناه در وجود انسان به تلخی تبدیل شود که تمام وجود او را متحول سازد.روزی یکی از بنی اسرائیل در حالی که مشغول گریه و زاری و طلب استغفار بود،حضرت موسی(ع)او را دید و از خداوند خواست که او را ببخشد،خداوند در پاسخ فرمود:به عزت و جلال قسم اگر خون هم ببارد تا زمانی که شیرینی گناه در وجود او هست او را نمی آمرزم.
2.تصمیم بر عدم بازگشت
بعد از پشیمانی فرد باید دیگر هیچ موقع سمت گناه نرود زیرا وقتی توبه کند و مثل قبل به گناه تن بدهد این یعنی به سخره گرفتن خداوند که یکی از بزرگترین گناهان کبیره است.
3.جبران مافات
به توجه به نوع گناه سه حق بر گردن فرد توبه کار قرار خواهد گرفت که اگر آن ها را رفع نکند توبه ی او مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت،
1-3.حق الناس:بزرگترین حقی که باید ادعا شود جبران حقوق ضایع شده ی مردم است،زیرا ما با انجام بسیاری از گناهان موجب ضرر زدن به مردم می شویم که در اکثر اوقات ضربه های جبران ناپذیری به افراد خواهیم زد.به عبارت دیگر توبه ی مال مردم خوردن مال مردم دادن است نه استغفار و شب زنده داری.
2-3.حق النفس:با انجام برخی از گناهان موجب تحلیل رفتن بدن خود می شویم یا با اعضا و جوارح خود مرتکب گناه می شویم و چون آنان در اختیار کامل ما هستند نمی توانند سر باز زنند و این در حالی است که در روز قیامت از ما شکایت خواهند کرد.
3-3.حق الله:در مورد گناهی مانند ترک واجباتی مانند نماز و ... باید قضای آنان را به جا آورد و طلب استغفار کرد.
دو نکته ی بسیار مهم:
1.در بسیاری از روایات آمده است که خداوند از حق النفس و حق الله گذشت می کند ولی از حق الناس به هیچ عنوان گذشت نخواهد کرد،همان طور که گفتم، توبه ی مال مردم خوردن، مال مردم دادن است نه استغفار و شب زنده داری.
2.توجیه گناه و عادت به آن باعث می شود که زشتی گناه در پیش گناهکار از بین برود به انجام آن اصرار کند.
1.ترک فکر گناه
ابتدا نوبت گناه شناسى است؛ شناخت گناهان و تفکر در آثار دنیوى و اخروى آ نها، گام نخستین در شناسایىِ تصویر زشت گناهان و زمینه ساز تنفر از آنهاست. سپس باید به سراغ گناه زدایى رفت. مبارزه ی اساسى با گناه، از طریق مبارزه با زمینه هاى گناه و تقویت زمینه هاى اِصلاح، امکان پذیر است و دراین باره، راهى جز تقویت اراده وجود ندارد. سعى کنید که فکر گناه را ب هیاد خدا تبدیل کنید.
2.ترک زمینه ی گناه
ترک زمینه ی گناه، سهم بسزایى در ترک فکر گناه دارد و از سه راه زیر می توان به آن دست یافت:
2-1-کنترل چشم: امام صادق(ع) فرمودند:«نظردوختن، تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را ]در دل[ به ارث بگذارد » بنابراین، انسان باید تا حدّ امکان، از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم، پرهیز کند.
2-2-کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى پرهیز کرد که ممکن است به حرام منجر شده یا زمینه ساز حرام شوند؛ مانند موسیقى حرام، صداى شهو تانگیز نامحرم ... .
-2-3 ترک همنشینى با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مى شوند انسان گناه را مزمزه کند، درواقع دشمن اند و باید از آنان پرهیز کرد. اما مسجاد (ع) از سخن گفتن و رفیق بودن با پنج فرد، نهى فرموده اند: دروغگو، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است.
۳. اشتغال به برنامه ی شبانه روزى
حتماً باید شبانه روزِ خود را با برنامه ریزىِ صحیح و متناسب با وضع روحى و جسمىِ خود،پُر کنید و هیچ ساعتی بیکار نباشید تا نفس شما مشغول شود. در اوقات بیکارى، وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند., توسط ناشناس